اعتراف دور از چشم چرچیل

یکبار دیگر اتفاقی افتاد که لزوم وجود این وبلاگ در ذهنم پر رنگ تر شد.

پیامی از همکلاسی سابق در سال آخر دبیرستان.

فرض را بر این بگیرید که شما یک عدد جنس مونث هستید که از یک فرد (در اینجا همکلاسی) بعد از مدت ها پیامی دریافت می کنید. فرد نامبرده هیچگاه به شما نزدیک نبوده اما در عین حال دشمن شما هم محسوب نمی شود. صرفا از آن آدم هایی بوده که در برحه ای از زمان و در مسیر زندگی اندکی با شما همسفر شده بود. مثل خیلی های دیگر. حالا این فرد یکبار دیگر به دلیلی ناشناخته(در اینجا دلیل ناشناخته معمولا جویای حال شدن است) با شما تماس می گیرد. شما چطور با او ارتبط برقرار می کنید؟ آیا وقتی n مرتبه n مرتبه با جملاتی که که ابتدا و انتهای آن ها با "عزیزم"،"گلم"،"جانم" آغاز و ختم می شود مورد خطاب واقع می شوید، همانطور هم پاسخ می دهید؟ من یک زمانی اینطور نبودم. و با همان اطمینانی که می گویند دو به علاوه دو می شود چهار، مرا هم ملقب به خشک تلخ نچسب کردند. اما الان...الان که عزیزم را باگلم جواب می دهم بخش تخس وجودم می گوید:"آخر از کی تاحالا این عزیز تو شد؟ بشکن این نقاب رو..." بار دوم که در فرهنگ لغت ذهنیم می گردم تا معادل مناسبی برای "جانم" بیابم, بخش  صلح طلب ذهنم می گوید که:"شاید صداقت بهترین روش ابراز محبت باشد". اما در تمام مدت نبرد، پیروزی آز آن  آن بخش از وجودم هست که تازگی ها پا به عرصه گذاشته اما همچون یک چرچیل مکار و سیاستمدار هست و زیر گوشم می گویم: "خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو".

و آن همکلاسی چه میداند از ترافیک ذهنی بیهوده ای که بر سر گذاشتن یا نگذاشتن یک قلب در من شکل می گیرد.

 

 

پ.ن: اول قصد داشتم یه وبلاگ دیگه ای برای عکس هام دست وپا کنم، بعد دیدم چه کاریه همون 
آدرس اینستام رو در منو قرار دادم

خدا ببخشه[قهقهه]
گومناسای[دل درد از خنده زیاد]
خب کی بیام بخونم؟؟؟[پررویی بیش از حد][زبون درازی]
ما پست میخوایم یالا ما پست میخوایم یالا
پوزش
اپولوجایز
گومِناسای
:(
سلام خواهر خوبی؟
اقا اون وبم به فنا رفت حالا دیدمت ماجراش رو میگم بهت
این ادرس جدید هست
صد جا پیام گذاشتم یا شانس و یا اقبال که کدوم ر زودتر ببینی
مشتاق دیداریم خواهر جان
چطور میشه همه عکسا از خودت باشه ؟ مگه اینکه فوتوشاپم قاطیش کرده باشی . مثل عکس آخر (چوبیه) 

چرچیلو خیلی خوب چپوندی تو متن 😂
ادیت که جزء جدایی نشدنی کارم هست. چون هیچ دوربینی نمیتونه اونچه رو من می بینم ثبت کنه.
😁
عکس های اینستاگرام رو خودتون گرفتین ؟
بله، تمام عکس ها کار خودم هست.
هر چی از سن بیشتر مگذره , آدم گوشه گیر تر و از طرفی احساس اجتماعی بودن بیشتر بهش دست میده (حداقل برای من که اینجوری بوده). برای همین بین این دو راه گیر می کنم اما از جایی که احترام هر شخص واجبه و کسی که احساسات خرج میده, دور از انصافه که با سردی به اون شخص برخورد کرد, سعی میکنم جواب محبتشو با محبت بدم ( و همینطور برعکس).
در این صورت هم احترام خودت و هم احترام اون شخصو نگه داشتی.
اما من گاهی فکر می کنم که سخن گفتن از محبتی که وجود نداره، توهین به خودت و فرد مقابل هست. بنابراین به ناچار به :) قناعت می کنم که میدونم واقعیه؛ ضمن این که در مراوده های بین جنس مؤنث کمک شایانی به حفظ حریم خصوصی می کنه.
سلام و عرض ادب
اقا منم یه برحه ای این مشکل رو داشتم ولی خب منم مثل تو سعی کردم از الفاظ عزیزم و گلم استفاده کنم وقتی اون طرف این کار رو میکرد
حالا منم سعی میکنم دقیقا با استیکر و اینا احوالاتم رو نشون بدم 
کلا خیلی رو مخه بخوای از عزیزم و گلم استفاده کنی وقتی نیستن😂
سلام
خداوند این استیکر ها و اموجی ها رو از ما نگیره. 
منم یه زمان به این چیزا فکر می کردم و اینکه خودم باشمو اینا، بعد دیدم واقعا یه چیزایی ارزششو نداره روشون فکر بذاری .
البتهههه، الانم فقط به کسایی که دوسشون دارم میگم عزیزم. سعی میکنم بجای استفاده از کلمات، لحنم رو یکم مهربونانه تر کنم . گرچه به عنوان کسی که توی جمع ها همچین شخصیت محبوبی محسوب نمیشه بهتره نظراتمو اشاعه ندم :د   
من هم سعی می کنم تا حد امکان از شکلک :) استفاده کنم تا از لحنم خصومت نباره. اما همون زمان هایی هم که مجبور به استفاده از عزیزم برای غیر عزیز ها میشم بیش تر از خودم بدم میاد تا نفس قضیه. به نظرم زمان لازمه تا این چیز ها برام عادی سازی بشه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan