عکس برداری ممنوع! (اگر می توانید)

گاهی فکر می کنم که همه ی ما هر لحظه در حال عکاسی هستیم. 

    بعضی ها با تلفن همراهشان، عده ای با دوربین پیشرفته DSLR. برخی هم به چشمانشان اکتفا می کنند. اما شاید وجه مشترک همگی ما در قوه ی عکاسی ذهنمان باشد. 

    عکاسی ذهنی اطرافیانم اغلب جزء زجر آورترین تجربه هایم بوده. در این مواقع دیگر نمیتوانم خودم را به ندانستن بزنم و صرفا پشت دوربین باشم. برعکس، از همان ابتدا که خودم را شناختم باید بی وقفه جلوی دوربین بقیه حاضر می شدم، فیگور می گرفتم و منتظر صدای شاتر تحسین یا انتقادشان می شدم. 

    مضحک ترین جنبه قضیه مربوط به زمانی است که سعی می کنم پرتره های گذشته ام را حفظ کنم! با دقت و وسواس از پستچر های گذشته ام تقلید کنم؛ بی توجه به تاثیرات گذر زمان بر نگاتیوها. گویی که میخواهم آینده ام را بر اساس گذشته ام پایه ریزی کنم. اما حاصل چیزی نمی شود جز مدلی کج و معوج و به همان اندازه نرسیده و نابجا. به دور از هر بدعتی که جان را به هیجان آورد.

    و من همواره سعی در بر هم زدن ترکیب بندی سفت و سخت این شات ها دارم. در هر برداشتی به آرامی دستانم را به فریم تکیه می دهم بلکه بتوانم چارچوب انعطاف ناپذیر را دلباز تر کنم و حدش را آن طور که شایسته عرصه ی ذهن است، به بی نهایت سوق بدهم.

سه شنبه ۱۱ مهر ۹۶ , ۱۸:۵۸ طراحی سایت پشتیبانی سایت
سلام

این جمله اتون ادم رو یاد جاهای نظامی میندازه :

عکس برداری ممنون

جالب بود .
:)
اپیزود سوم فصل اول سریال black mirror رو اگر تونستی و ندیدی قبلا ببین (اپیزودی سریال، موضوعیه و به هم ربط ندارن)
راجب دنیاییه که واقعا همچین اتفاقی توش میوفته 
اتفاقا بلک میرور یکی از آنتولوجی های مورد علاقه ام هست اما تا حالا فرصت دیدن فصل ۳رو نداشتم.
سپاس بابت پیشنهادتون
هوممم خوب از عکس گرفتن برای بیان چیزی ک تو ذهنتونه استفاده کردید. تشبیه جالبی بود :) دو خط و نیم اخر دلچسب بود. با پانوراما میشه این کارو کرد یه جورایی :))
ولی نهایتا من عکاسی رو دوس دارم. اون مورد اخرم خودش عکس گرفتنه. فقط بستگی داره چجور نگاه کنیم...

بی ربط: پایه اید انیمه های خوبی ک دیدید رو معرفی کنید؟ و همینطور منم چیزایی ک دیدم و فک میکنم خوشتون بیاد رو میگم اگر بخواین و ندیده باشید :دی
این عکاسی ذهنی بخش جدایی ناپذیر هر فرده و من هم که نگارنده این مطلب هستم، از این قانون مستثنی نیستم! "اگر میتوانید" رو هم به همین دلیل به عنوان مطلب اضافه کردم. 
اشاره به پانوراما هم جالب و بجا بود :)

دیدن انیمه رو دوست دارم اما انیمه های زیادی ندیدم؛ گرچه همین تعداد اندک رو هم با وسواس انتخاب کردم. مثل موشی شی و فول متال الکمیست برادرهود که در حال حاضر می بینم و پرفکت بلو و پاپریکا که قصد دیدنشون رو دارم.
واقعا خیلی درد اوره که مدام جلوی چشم بقیه باشی و بخوای قضاوت بشی و هرکی هرچی کرمش بود بگه بهت
"من فقط می خواستم آن طور که در کنه وجودم هستم زندگی کنم. چرا این کار آنقدر مشکل بود؟"
هرمان هسه-دمیان
خیلی از ماها تو گذشته زندگی میکنیم و نمیتونیم از اون دل بکنیم.
موافقم. اما وضعیت زمانی بغرنج تر میشه که علاوه بر میل درونی، عوامل خارجی هم پذیرای حرکت به جلو نباشند. 
و اگه شبیه به شات قبلی نباشی، مردم انگشت حسرت به دهان می گزند که "این بچه ی خوبی بود که! این که فلان بود که! چی شد این جوری شد؟" بعد به طور خودکار برای خودشان نتیجه می گیرند "امان از رفیق ناباب" مثلا... :/
به نکته خوبی اشاره کردید. فراموش کردم درباره ی فتوشاپ ها و افتر لایت های ذهنی بنویسم که مطابق میل خودشون سیر دگردیسی آلبوم زندگی رو ادیت می کنن :|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan