دست بالای دست

   آقا معمولا در هر جمع ٢ نفر به بالا(!!) و حتی گاهی در خلوت خودمان، تورنومنتی هست با هشتگ #کی_از_همه بدبخت_تره. بدین صورت که افراد شرکت کننده بدون توجه به نوبت، می نشینند پشت میز مناظره و لب به آه و ناله و قصه حسین کرد شبستری می گشایند. لازم به ذکر است که مناظره یاد شده تا مرز کشیدن خط بطلان بر کلمات رحمان و رحیم  در "بسم الله الرحمان و الرحیم" (حتی فراتر از آن و تا مرز آتئیست شدن لفظی)  ادامه دارد. نکته ی جالب اینجاست که در فرصت تنفس، افراد شرکت کننده نمی دانند که آیا باید شاد باشند که تمام  داغ های فرد مقابل را تجربه نکرده اند یا غمگین از از این که با اتفاقات سوزناک تری به مصاف حریف نرفته اند! از آن سوی دیگر رسمی در شبکه های اجتماعی هست مبنی بر اشتراک گذاری همه ی شادی های ساختگی و غیر ساختگی. گویی کمر بسته اند که آن بخش زندگی سیندرلا بعد از ازدواجش با شاهزاده را به نمایش بگذارند.

در هر صورت دست بالای دست بسیار است.

هاروکی موراکامی تو کتاب کافکا در کرانه  میگه هر کس درد رو به شیوه خودش احساس میکنه هر کس جای زخم های خودش رو داره 
حالا من به نظرم این هست که تا بحث مشکلات میشه وارد مسابقه من از تو بدبخت تر میشم در کل که درست نیست ولی خوب یکسری برای ابراز هم دردی و اینکه من زبون رو میفهمم ممکنه تا حدودی درست باشه 
ولی بعضی هام که کلا شو آف تو همه چی میخوان اول باشن تو خوشبختی من از تو  خوشبخت ترم تو بدبختی من از تو بدبخت ترم هست 
سر این قضیه ی خوشی های ایستایی من کلا زدم مال خودم رو پاک کردم دیگه واقعا تحملش سخت شده بود 
جناب موراکامی طبق معمول بازهم زدن تو خال:) اگر درست به خاطر بیارم، هنگام نگارش این مطلب چنین مفهومی رو در ذهن داشتم که به واقع هیچ مقیاسی برای سنجش بدبیاری های افراد مختلف نیست درست همونطور که گیرنده های عصبی درد در افراد حساسیت متفاوتی رو از خودشون نشون میدن .همچنین convertکردن اون ها هم کار بیهوده ای هست. اما چیزی که در اینجا قصد تقبیحش رو داشتم، مسابقه شدن قضیه هست که از این نقطه به بعد اغلب کار از ابراز همدردی گذشته...
این یه نوع بیماریه 
هممونم ناخوداگاه داریمش... 
من که در اکثر مواقع برنده ای بازی می شم 😎
هیشکب باهم کل نمی ندازه :)))
:))
نیستی چرا پس؟ :-؟
نمیدونم چرا دست به کیبورد نمیتونم بشم :(
ممنون که سراغم رو گرفتی
مسئله همین جاست که خیلی از ماها وقتی درد کوچیکی داریم دیگران رو یادمون میره؛ ولی اونی که درد بزرگتری داره به همون نسبت روح بزرگتری هم داره و به همه ی اطرافیانش به اندازه ی کافی توجه داره!
موافقم
میگه اگه قرار باشه یه روز همه بزرگترین دردهاشونو ببرن تحویل بدن، خیلیا از اینکه همچین دردای مسخره ای داشتن خجالت میکشن و نمیبرن تحویل بدن...

البته به شخصه معتقدم اونی که دردش بزرگتره بیشتر خجالت میکشه از تحویل دردش!

:)
اختتامیه چالش #کی_از_همه_بدبخت_تره
البته به شرطی که اون فرد با وجود دردش فرصت توجه به دیگران و خجالت هم داشته باشه
:)
خوب میشیم. ایشالا:دی
ایشالا! :)
ینی یه وقتایی با بچه ها حرف میزنیم بعد هرکی میزنه تو سرش نشون بده بدبخت تره اخرش میگیم باشه بابا تو بدبخت تری خخخخ^_^
واقعا لایک داشت
ولی خب من کاری به خود نماها و اونایی که میخوان دیگه زیادی شیرینش کنن ندارم
بعضی ها هم صرفا برا دل خودشون مینویسن که یه مجموعه نوستالژی داشته باشن
من خودم هم گاهی از شادی هام پست می دارم. ولی اعتقاد دارم تنها نباید از یک وجه زندگی سخن گفت. اگر میتونستیم مثل وبلاگ هامون در شبکه های اجتماعی هم از شادی و غم حرف به میون بیاریم، مطمئنا صفحات اجتماعی مون انسانی تر جلوه می داد.
من همیشه هرچی نوشتم عین حقیقت بوده. 
حالا هم هیچ دسترسی به شبکه های اجتماعی ندارم. یعنی شادی ندارم که اونجا با مردم شریک باشم.
این همه میگن بدبختیم و فلان ولی از اونور این هم عکس مسافرت و خونه اینچنینی و... آپ میکنن! کدوم رو باور کنم؟
قصد من هم دقیقا نشون دادن چنین تضاد ها و افراط و تفریط هایی بود.
پ.ن: شاید گاهی بهتر باشه شادی رو خودمون برای خودمون بوجود بیاریم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan